علیرغم تهدید و عربده کشی سپاه پاسداران و حاکم کردن شرایط حکومت نظامی، مردم وسیعا در اعتراض به نتیجه اعلام شده مضحکه انتخابات به خیابان ها ریختند و دست به تظاهرات زدند. اخبار و فیلم های واصله از اعتراضات، دال بر درگیری وسیع مردم و نیروهای انتظامی است. شعار "مرگ بر دیکتاتور" توسط معترضین فریاد زده میشود.
در هفته های اخیر، رفته رفته فضای حاکم بر کشور کاملا ملتهب شد. هزاران هزار نفر به بهانه کمپین انتخاباتی موسوی به خیابان ها روان شده و با شعارهای "مرگ بر دیکتاتور، چه شاه باشد چه دکتر"، "موسوی، بی روسری"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، "احمدی نژاد بای بای" و غیره، اعتراض خود را به رژیم اسلامی نشان دادند. این فضای اعتراضی و وسعت آن رژیم اسلامی را به وحشت انداخت و سپاه پاسداران روز قبل از انتخابات اطلاعیه تهدید آمیزی منتشر کرد و طی آن درباره خطر یک "انقلاب مخملی" و "براندازی" هشدار داد و تهدید به سرکوب کرد. روز جمعه طی اطلاعیه دیگری اعلام کرد که از پایان ساعت انتخابات هر گونه تجمعی ممنوع است و با شدت به آن برخورد خواهد شد. برخورد هراسان سپاه و هشدار رفسنجانی در توصیف شرایط حاضر به یک آتشفشان، بیانگر لرزش و هراسی است که حضور گسترده و اعتراضی مردم در خیابان ها بر پیکره رژیم انداخته است.
جناح راست رژیم بمنظور مقابله با این شرایط جدید تصميم گرفت که احمدی نژاد را با یک اختلاف رای بزرگ از صندوق ها بیرون آورد، تا به این ترتیب نقطه پایانی بر فضای گسترش یابنده اعتراضی دوران انتخابات بگذارد و هر نوع تلاشی از طرف مردم برای استفاده از روزنه باز شده را در نطفه خفه کند. جناح راست بر این نظر است که رقم بالای رای برای احمدی نژاد بحث "تقلب انتخاباتی" را خلع سلاح میکند و همچنین احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات را منتفی میکند و به این ترتیب فضای "کمپین انتخاباتی" به پایان میرسد و رژیم سهل تر میتواند مردم را به خانه ها بازگرداند.
"تقدیم" ۶۳ درصد آراء به احمدی نژاد و پلیسی کردن فضا، اجرای سناريوى تهديد سپاه پاسداران است که کمپين موسوى را پروژه "براندازی" نام گذاشت و براى در نطفه خفه کردن آن بدون ترديد اعلام موضع کرد. جمهورى اسلامى دید که مردم به بهانه موسوى وسيعا به خيابان ريخته اند و نه فقط عليه دولت احمدى نژاد بلکه عليه کلیت رژیم اسلامى شعار دادند. رژيم اسلامى ميداند که مردم در چهارچوب سیاستهای موسوى متوقف نخواهند شد و از کل رژيم اسلامى عبور ميکنند. جناح راست رژیم اين مسئله را خوب میداند و آگاهانه به تقابل با آن پرداخت. مانور "اقتدار" که از ديروز آغاز شد عملا ريختن نيروى نظامى و اوباش اسلامی به شهر و اعلام وضعيت فوق العاده بود. انتقال بيش از بيست هزار چماقدار احمدى نژاد به تهران يک نمونه ديگر بود.
رژيم اسلامى توان تحمل چنين تنشى را ندارد و بقاى نظام در گرو تعرض وسيع نيروى سرکوب است. هدف اساسى اين تعرض عقب راندن مردم است حتى اگر بخشى از خوديها نیز قربانى شوند. در مقابل٬ موسوى و کروبى و رضائى ابتدا اعلام "رايزنى" کردند، سپس موسوى اعلام کرد که اين "شعبده بازى" را نميپذيرد. کروبى موضعى مشابه را اعلام کرد. اما مساله اینجاست که موسوی و شرکاء انتخاب چندانی ندارند. نمیتوانند در مقابل نظامشان بايستند. بدون وجود جمهورى اسلامى هيچکدام اینها موضوعيت ندارند. شرایط مفلوکی دارند. مقاومت نکنند، دیگر کسی تره هم برایشان خرد نمیکند. مقاومت کنند و با اعتراض مردم هم ساز شوند، مردم از روی همه شان عبور میکنند. ارزش مصرف موسوی و امثالهم برای مردم در چهارچوب رژیم اسلامی و بازی میان جناح ها است. بدون رژیم اسلامی تاریخ مصرف اینها نیز سر میرسد. لذا دراين دو راهى مرگبار٬ از آنجا که اصل نظام برايشان مقدس است٬ سياست تمکين محتمل ترین شق برای آنها است. حذف بخشی از اینها جزء نقشه جناح راست است.
جنگ جناح هاى رژيم اسلامى و تقابل مردم با کل جمهورى اسلامى وارد دوران جديد و تعيين کننده اى شده است. تعادل طلائى و "سازش آبرومندانه" غير ممکن شده است. بدرجه اى که کمپ "نه به احمدى نژاد" در بالا گردن کج ميکند٬ به شکل تصاعدى مفتضح و نابود ميشود و بدرجه اى که مقاومت ميکند سرعت پرت شدن اش از نظام را تشديد ميکند. از طرف دیگر سیاست قداره بندی رژیم نیز ناتوانی خودش را بارها نشان داده است. رژیم اسلامی رفتنی است. این حکم مردم است.
اعتراض وسیع مردم به طرح توطئه آمیز رژیم شرایط را برای هر دو جناح بسیار دشوار کرده است. مردم از فرصتی که در طول مضحکه انتخاباتی ایجاد شد بخوبی برای نشان دادن نفرت و اعتراض خود به کلیت رژیم استفاده کردند. اعتراضات مردم لرزه بر اندام رژیم انداخته است. باید کوشید این اعتراضات را گسترش داد و در مقابل این نظام سرکوب و جنایت ایستادگی کرد. رژیم اسلامی در شرایط بسیار دشواری گیر افتاده است، میتوان و باید از شر آن خلاص شد. با اعتراضات گسترده خود ناقوس مرگ این رژیم را به صدا درآوریم.